یک روز صبح، جونا تصمیم گرفت که فرمانروای زمین بازی بشود.
همه قول دادند که از فرمان شاه جونا اطاعت کنند...
همه به جز لنوکس، چون اتفاقا او هم میخواست فرمانروای زمین بازی باشد.