جو می خواهد برای اولین بار تنهایی به مهمانی برود. او همراه مادرش به راه می افتد تا خانه دوستش را که همان نزدیکی هاست، پیدا کند. کم کم هوا تاریک می شود و تخیل جو پر و بال می گیرد. وقتی آن ها به دنبال خانه دوست جو می گردند، مدام به این فکر می کنند که ((راستی اگر.....؟)) و چیزهای جالبی در مسیرشان کشف می کنند....